با استناد به نوشته ها ی بزرگ همچون لوکور بوزیر ، رم کولهاوس و یا آدولف لوس نویسندگی یکی از هنر ها ی معماری بشمار می رود.شاید همان طور که از ذات معماری مشخص است معماری یکی از پر دغدغه ترین و پر اثرترین انگاره جهان هستی بشمار می رود از این رو است که معماران بزرگی همچون رم کولهاوس و دیگران بر پایه نوشتن معماری خود را علم کرده اند تا با استفده از این روش به اسطوره در آن تبدیل شوند. اما هدف از معماری مگر جز ساختن است.وقتی والتر گریپیوس در بیانیه معروف باوهاوس هدف مدرسه را بر پایه ساختن قرار می دهد.!!!؟؟؟ آری معماری هنر است اما هنری که در خود صد ها هنر دیگر را نیز جای می دهد .
نویسندگی از دیر باز تا به امروز یکی از ارکان مهم شناخت هنر ساختن در جهان بوده است و همچنان نیز ادامه داشته است. دیکانستراکشن در معماری برای چه پدید آمد . زدودن نظم از جهان هستی و به عبارتی از این هنر بزرگ . اگر معماری قانون نداشت هیچ موقع معمارانی همچون پیتر آیزنمن و یا الوار آلتو به دنبال ساختار شکنی آن نمی رفتند. از بین بردن نظم و ساختار های تکراری کاری بزرگ در عرصه معماری و حتی در جهان هستی است. پس چه دلیلی دارد که معماران برای ارتباط دادن مردم با معماری از نوشتن استفاده می کنند. آیا آنها ساختن خود را بر اساس بی درکی از معماری بنا می کنند و یا از دنیای خود بسیار جلو ترند که معماری را به هر طریقی که می توانند تعریف و معنا می کنند . همیشه در هر مقام و زمانی هر تز یک آنتی تزی دارد اما نویسندگی و نقد؟
معماران بزرگ ساختنی مبتنی بر اصول کامل نظام هستی و قانون طبیعت می آفریینند و آن را بر لوحه نگارش قرار می دهند و منتطر تغییر و تحول در طبیعت می مانند. آیا اگر همین تکنولوزی و روشن فکری معماران در ۱۰۰ سال پیش بود باز هم آنان به همین شیوه خلق می کردند. با نگاه کلی به نظام آفرینش انسان در می یابیم در این جهان برای ما همه چیز واقع شده ، از ساختار ها و غیر ساختار ها و ما باید با توجه به این قوانین اصول را درسرتاسر هستی رعایت کنیم اما انگار بزرگان خود قوانین تعریف می کنند و با نگارش آن مکتب ها ی جدیدی در خلقت خداوند بوجود می اورند. آیا غیر از این است که پدید آوردن یک اثر خود بیان کننده قدرت خالق آن باشد ؟ پس چه دلیلی دارد که هر کسی به هر نحوی که می تواند سمت و سوی به معماری می دهد . معماری یعنی ساختن و نه مکتب سازی. در ایران هر کس به دنبال مکتبی از معماران بزرگ است وآن را الگوی خود قرار می دهد دریغ از این که از آن تجربه کسب کند و برای ارتقای سطح آفرینش خود تلاش کند. آلولف لوس یکی از منتقدان بزرگ معماری بود و او هم می نوشت اما نگارش آن برای بالا بردن سطح ارتقای معماری بود.تزیینات جنایت است!!!آیا با گذشت این چند سال هنوز هم رعایت می شود یا این که هر کس به سلیقه ای از آن استفاده می کند.
سید سلیم رضوی